شکر می گویم خدا را خلقتم زهرایی است * من نخواهم شد ذلیل و عزتم زهرایی است
شکر می گویم خدا را خلقتم زهرایی است * شد گواهم اشک جاری طینتم زهرایی است
گر نگاهی هم نمایم دست من خواهد گرفت * من نخواهم شد ذلیل وعزتم زهرایی است
فاطمیّـــه از محــرم بیشتر جلوه کنم * برجهان تاثیر دارم قدرتم زهرایی است
من حسینی بودنم را خرج مادر می کنم * شاهدم باشد خود او هیئتم زهرایی است
عاشقی گفتا قبر می خواهم چکار * بی نشانم کن ببینم تربتم زهرایی است
مادری اش روز محشر تازه گل خواهد نمود * تازه می فهمم خدایا قیمتم زهرایی است
شد به یک سیلی تمام چهره های ما کبود * غصه هایم گریه هایم غربتم زهرایی است
آن زمانی که زند تکیه به کعبه مهدی اش * فاش میگویم به عالم دولتم زهرایی است ...